خواب امروز کلی چسبید
صبحی بارون میومد خفن!
همکارم هم قرار بود اول وقت اینجا باشه
مهندس جوادی رو می گم
اما جاده هراز رو بستن و اونم از فیروزکوه اومد
ساعتای 12 - 1 بود که اومد
عصر جلسه داشتیم با مسئولای اینجا
باز هم می خواستن اظهار نظر جاف کنن و حرف خودشونو جا بزنن
اما دقیقا اونیکه من می خواستم شد
کارای جدید قرارداد جدید اونم بعد عید
همینجوری که نمیشه، می شه ؟
قرار شد تا عید بریم جلو هویجوری
تو کوه برف اومده مثه اینکه
جونمی برف پیست چه پودری میشه این هفته
دلم برات تنگ شده جونم
اما دقیقا اونیکه من می خواستم شد؟!!!
خودمونیم عجب رئیسی هستیا !!!!! ؛)
اسکی خوش گذشت؟
اگه خواب نبود لابد شبهامون هم میشد مثل روزهامون، کار و زندگی و فیلمو ... پس کی آرامش کسب میکردیم و خستگی در میکردیم آیا؟؟
بعدش اینکه هیچ لذتی بالاتر از خواب نیست! این چه سوالیه که میپرسی؟