امیر آزاد

نه شرقی نه غربی, نه تازی شدن را برای تو ای بوم بر دوست دارم

امیر آزاد

نه شرقی نه غربی, نه تازی شدن را برای تو ای بوم بر دوست دارم

سرجوخه ای؟

نقل می کنند که رضا شاه تازه به سلطنت رسیده بود که روزی اتومبیلش روشن نمی شود و برای رساندن خود به مجلس شورای ملی سوار تاکسی می شود! راننده ی تاکسی به شیوه ی اخلاف امروزی اش بدون این که شاه را شناخته باشد سر صحبت باز می کند و طبق معمول از زمین و زمان ایراد می گیرد و اوضاع مملکت را نابسامان توصیف می کند و مسئولیت آن همه را متوجه ی مدیریت رضا شاه می کند. رضا شاه از صندلی عقب با تعلیمی ای که به دست داشت به شانه ی راننده می زند و می گوید که: اخوی، می دانی من چه کاره ام؟ راننده با سوءظن از آینه به لباس نظامی شاه نگاهی می اندازد و می پرسد:

- سرجوخه ای؟

شاه: - برو بالاتر!

راننده- گروهبانی؟

شاه- برو بالاتر!

راننده- سرگردی؟

شاه- برو بالاتر!

راننده- کلنلی؟

شاه- برو بالاتر!

راننده- امیری؟

شاه- برو بالاتر!

.........؟

شاه- من رضا شاه هستم!.... چیه ترسیدی؟

راننده- برو بالاتر!

شاه- داری می لرزی؟

راننده- برو بالاتر!

شاه- خودتو خیس کردی؟

راننده- برو بالاتر!

....

 

برگرفته از وب لاگ "دختر پاییزی"

زاده ی پاییزم ،آرزوهایم در آغوشم،چشمهایم نظاره گر روبه رو، گام بر می دارم در جاده ای به نام زندگی
http://2khtarepayeezi.blogsky.com/

امشب شبه مهتابه

امشب شب مهتابه عزیزم رو میخام !
عزیزم اگر خابه ! رفیقم رو میخام !